خدای مهربانم

متن مرتبط با «شعر این آبها که ریخت فدای سرت که ریخت» در سایت خدای مهربانم نوشته شده است

این ابها که ریخت فدای سرت

  • این آبها که ریخت، فدای سرت که ریخت اصلا فدای امّ بنین مادرت، که ریخت گفته خدا دو بال برایت بیاورند در آسمان علقمه، بال و پرت که ریخت اثبات شد به من که تو سقای عالمی بر خاک، قطره قطره ی چشم ترت که ریخت طفلان از اینکه مشک به دست تو داده اند شرمنده اند، بازوی آب آورت که ریخت گفتم خدا به خیر کند قامت تو را این قوم غیض کرده به روی سرت که ریخت وقت نزول این بدن نا مرتّبت مانند آب ریخت دلم؛ پیکرت که ریخت معلوم شد عمود شتابش زیاد بود بر روی شانه های بلندت سرت که ریخت اما هنوز دست تو را بوسه می زنم این آب ها که ریخت فدای سرت که ریخت,این آبها که ریخت فدای سرت که ریخت,اين آبها كه ريخت فداي سرت كه ريخت,شعر این آبها که ریخت فدای سرت که ریخت ...ادامه مطلب

  • هر که از نور خدا اگاه شد

  • گـاهی حجـم دنیـای درونـم از وجـودت تهـی میشـودآنوقـت مـن میمـانم و تنـهایی وتـرسهایمدرها دیوار می شـود به رویـمو امیدهایم یک آرزوی دور از دسترس تنـها نـور وجود توسـتکه دلـم را آرام نـگاه میدارد,هر که از دیده رود,هر که از یار تحمل نکند,هر که از دیده برفت,هر که از یار تحمل نکند یار مگویش,هر که از ظن خود,هر که از ساقی عشق تو,هر که از دیدار برخوردار شد,هرکه نان از عمل خویش خورد,هر که ناموخت از گذشت روزگار,هر که دلارام دید از دلش ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها